دل درد

ساخت وبلاگ
پرسید عشق چگونه است؟ گفتم اگر در خاک قلبت دانه‌ای از مهر کسی کاشته شود، درختی در سرتاسر دشت سینه‌ات ریشه میکند، که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید. هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند، نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد، کام لحظه‌هایت را چنان شیرین میکند، که تلخی‌ها و رنج‌های گذشته را فراموش خواهی کرد، و میوه‌ای سرخ را بر روی لب‌هایت می‌نشاند، تا لبخندت زیباترین لبخند جهان باشد … دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 3 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 9:30

پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای مناز تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من شکرترا ستاده ام شمس من و خدای منمات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم شرط ادب چنین بود شمس من و خدای منشهپر جبرئیل را طاقت آن کجا بود کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای منحاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را وقت سخا و بخششست شمس منو خدای منعیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن زنده جاودان تویی شمس من و خدای منابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان صور بدم که میرسد شمس من و خدای منحور قصور را بگو رخت برون از بهشت تخت بنه که میرسد شمس من و خدای منکعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من مونس روزگار من شمس من و خدای منبرق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 2 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 9:30

پرسید عشق چگونه است؟ گفتم اگر در خاک قلبت دانه‌ای از مهر کسی کاشته شود، درختی در سرتاسر دشت سینه‌ات ریشه میکند، که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید. هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند، نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد، کام لحظه‌هایت را چنان شیرین میکند، که تلخی‌ها و رنج‌های گذشته را فراموش خواهی کرد، و میوه‌ای سرخ را بر روی لب‌هایت می‌نشاند، تا لبخندت زیباترین لبخند جهان باشد … دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 12:10

پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای مناز تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من شکرترا ستاده ام شمس من و خدای منمات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم شرط ادب چنین بود شمس من و خدای منشهپر جبرئیل را طاقت آن کجا بود کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای منحاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را وقت سخا و بخششست شمس منو خدای منعیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن زنده جاودان تویی شمس من و خدای منابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان صور بدم که میرسد شمس من و خدای منحور قصور را بگو رخت برون از بهشت تخت بنه که میرسد شمس من و خدای منکعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من مونس روزگار من شمس من و خدای منبرق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 12:10

پرسید عشق چگونه است؟ گفتم اگر در خاک قلبت دانه‌ای از مهر کسی کاشته شود، درختی در سرتاسر دشت سینه‌ات ریشه میکند، که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید. هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند، نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد، کام لحظه‌هایت را چنان شیرین میکند، که تلخی‌ها و رنج‌های گذشته را فراموش خواهی کرد، و میوه‌ای سرخ را بر روی لب‌هایت می‌نشاند، تا لبخندت زیباترین لبخند جهان باشد … دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 32 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 20:53

پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای مناز تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من شکرترا ستاده ام شمس من و خدای منمات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم شرط ادب چنین بود شمس من و خدای منشهپر جبرئیل را طاقت آن کجا بود کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای منحاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را وقت سخا و بخششست شمس منو خدای منعیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن زنده جاودان تویی شمس من و خدای منابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان صور بدم که میرسد شمس من و خدای منحور قصور را بگو رخت برون از بهشت تخت بنه که میرسد شمس من و خدای منکعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من مونس روزگار من شمس من و خدای منبرق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 20:53

پرسید عشق چگونه است؟ گفتم اگر در خاک قلبت دانه‌ای از مهر کسی کاشته شود، درختی در سرتاسر دشت سینه‌ات ریشه میکند، که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید. هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند، نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد، کام لحظه‌هایت را چنان شیرین میکند، که تلخی‌ها و رنج‌های گذشته را فراموش خواهی کرد، و میوه‌ای سرخ را بر روی لب‌هایت می‌نشاند، تا لبخندت زیباترین لبخند جهان باشد … دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 0:02

پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای مناز تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من شکرترا ستاده ام شمس من و خدای منمات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم شرط ادب چنین بود شمس من و خدای منشهپر جبرئیل را طاقت آن کجا بود کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای منحاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را وقت سخا و بخششست شمس منو خدای منعیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن زنده جاودان تویی شمس من و خدای منابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان صور بدم که میرسد شمس من و خدای منحور قصور را بگو رخت برون از بهشت تخت بنه که میرسد شمس من و خدای منکعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من مونس روزگار من شمس من و خدای منبرق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 0:02

پرسید عشق چگونه است؟ گفتم اگر در خاک قلبت دانه‌ای از مهر کسی کاشته شود، درختی در سرتاسر دشت سینه‌ات ریشه میکند، که شاخ و برگش به تمام وجودت خواهد پیچید. هر لحظه در تو رشد میکند و روزی که به بار بنشیند، نگاه سرسبزی از امید را به چشمانت هدیه میدهد، کام لحظه‌هایت را چنان شیرین میکند، که تلخی‌ها و رنج‌های گذشته را فراموش خواهی کرد، و میوه‌ای سرخ را بر روی لب‌هایت می‌نشاند، تا لبخندت زیباترین لبخند جهان باشد … دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:39

پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای مناز تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من شکرترا ستاده ام شمس من و خدای منمات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم شرط ادب چنین بود شمس من و خدای منشهپر جبرئیل را طاقت آن کجا بود کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای منحاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را وقت سخا و بخششست شمس منو خدای منعیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن زنده جاودان تویی شمس من و خدای منابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان صور بدم که میرسد شمس من و خدای منحور قصور را بگو رخت برون از بهشت تخت بنه که میرسد شمس من و خدای منکعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من مونس روزگار من شمس من و خدای منبرق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من دل درد...ادامه مطلب
ما را در سایت دل درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alooche121 بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:39